معنی مُحَلَّف
مُحَلَّف
هیئت منصفه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُحَلَّف
مُحَسَّن
مُحَسَّن
بِهبود یافتِه، تَقوِیت شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَدَّد
مُحَدَّد
مُقَرَّر، خاص، تیز شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَدَّث
مُحَدَّث
بِه روز، بِه روز شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مُجَفَّف
مُجَفَّف
خُشکیدِه، خُشک کُن
دیکشنری عربی به فارسی
مُثَقَّف
مُثَقَّف
دانِشمَندانِه، فَرهیختِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَلَّل
مُدَلَّل
پَروَرِش یافتِه، خَراب شُدِه، خودراضی
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَيَّر
مُحَيَّر
سَردَرگُم، رازآلود
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَمَّر
مُحَمَّر
تَب دار، مایِل بِه قِرمِز
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَقَّق
مُحَقَّق
بَرآوُردِه شُدِه، مُحَقَّق
دیکشنری عربی به فارسی