معنی مُحَتَرِك
مُحَتَرِك
خش خش دار، گیج شده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُحَتَرِك
مُحتَرِق
مُحتَرِق
سوزان، سوزاندَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُشتَرِك
مُشتَرِك
مُشارِکَت کُنَندِه، مُشتَرَک
دیکشنری عربی به فارسی