معنی مُحَارِب
مُحَارِب
خصمانه، جنگجو، نبردجو، گلادیاتور، مبارز، سرکوبگر، جنگی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُحَارِب
مُحَاسِب
مُحَاسِب
حِسابدار
دیکشنری عربی به فارسی
مُضَارِب
مُضَارِب
گَمانِه زَن، سَفتِه باز
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَامِي
مُحَامِي
وَکیل دادگُستَری، وَکیل
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَافِظ
مُحَافِظ
مُحافِظِه کار، فَرماندار
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَادِد
مُحَادِد
یِکنَواخت، خُنثیٰ
دیکشنری عربی به فارسی
مُعَاقِب
مُعَاقِب
تَنبِیه کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُطَالِب
مُطَالِب
پُر تَقاضا، مُطالِبِه گَر
دیکشنری عربی به فارسی
مُطَارِد
مُطَارِد
تَعقِیب کُنَندِه، شِکارچی
دیکشنری عربی به فارسی
مُصَاحِب
مُصَاحِب
هَمراه
دیکشنری عربی به فارسی