ترجمه مُجهَد به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُجهَد
مُدهَش
- مُدهَش
- مُتَحَیِّر، شِگِفت آوَر، جالِب، مُتِعَجِّب، شِگِفت اَنگیز، مَبهُوت کُنَندِه، چِشمگیر، جَذّاب
دیکشنری عربی به فارسی
متجهد
- متجهد
- آنکه شبها تا هنگام سحر بعبادت خدا پردازد شب زنده دار جمع متجهدین
فرهنگ لغت هوشیار