معنی مُجتَهِد
مُجتَهِد
وظیفه شناس، سخت کوش، پرکار، مجتهد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُجتَهِد
مُبتَهِج
مُبتَهِج
شاداب، شاد
دیکشنری عربی به فارسی
مُضطَهِد
مُضطَهِد
آزاردَهَندِه، مَظلوم
دیکشنری عربی به فارسی
مُلتَهِب
مُلتَهِب
سوزان، مُلتَهِب، آتَشی، اِلتِهابی
دیکشنری عربی به فارسی