معنی مُجَرَّد
مُجَرَّد
مجرّد، صرفاً
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُجَرَّد
مُجَمَّد
مُجَمَّد
یَخ زَدَه، مُنجَمِد شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُجَعَّد
مُجَعَّد
فُرمی، فِرفِری
دیکشنری عربی به فارسی
مُجَدَّد
مُجَدَّد
بازسازی شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَدَّد
مُحَدَّد
مُقَرَّر، خاص، تیز شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُجَفَّف
مُجَفَّف
خُشکیدِه، خُشک کُن
دیکشنری عربی به فارسی
مُجَزَّأ
مُجَزَّأ
تِکِّه تِکِّه، تِکِّه تِکِّه شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَرَّب
مُدَرَّب
آموزِش دیدِه، مُرَبّی
دیکشنری عربی به فارسی
مُضَرَّج
مُضَرَّج
کُتَک خُوردِه، رَم کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
مُغَرِّد
مُغَرِّد
خُر و پیشِ کُنَندِه، آواز خوٰاندَن
دیکشنری عربی به فارسی