معنی مُتَوَقَّع
مُتَوَقَّع
منتظر، انتظار می رود
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُتَوَقَّع
مَتَوَقَّع
مَتَوَقَّع
مُنتَظِر شُدِه، اِنتِظار می رَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَصَنَّع
مُتَصَنَّع
ساختِگی، پِرِستیژ
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَوَقِّف
مُتَوَقِّف
مُتِوَقِّف، مُتِوَقِّف شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَوَقِّد
مُتَوَقِّد
مُشتاق
دیکشنری عربی به فارسی