معنی مُتَسَابِق
مُتَسَابِق
رقیب، مسابقه دهنده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُتَسَابِق
مُتَطَابِق
مُتَطَابِق
هَم خوٰان، یِکسان
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَضَايِق
مُتَضَايِق
آزاردَهَندِه، ناراحَت کُنَندِه، آشُفتِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَسَاهِل
مُتَسَاهِل
تَعَلُّل کُنَندِه، سَهل گیر، مُداراگَر
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَسَاوِي
مُتَسَاوِي
بَرابَر
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَتَابِع
مُتَتَابِع
پِی دَر پِی، مُتِوالی
دیکشنری عربی به فارسی