معنی مُتَزَامِن
مُتَزَامِن
هم زمان
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُتَزَامِن
مُتَعَاوِن
مُتَعَاوِن
هَمکاری کُنَندِه، دَر حالِ هَمکاری
دیکشنری عربی به فارسی