معنی مُتَرَفِّق
مُتَرَفِّق
متین، خیریّه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُتَرَفِّق
مُتَفَوِّق
مُتَفَوِّق
سِتارِه داغ، بَرتَر
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَفَرِّق
مُتَفَرِّق
واگَرا، پَراکَندِه، مُتِفَرِّق
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَعَلِّق
مُتَعَلِّق
مَربوط، مُرتَبِط
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَطَفِّل
مُتَطَفِّل
آویزان، سَرزَدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَرَقِّب
مُتَرَقِّب
پیش بینی کُنَندِه، پیش بینی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَرَدِّد
مُتَرَدِّد
شَخص مُرَدَّد، مُرَدَّد، لَرزان
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَحَفِّظ
مُتَحَفِّظ
مُحتاط، با اِحتیاط، اِفراطی دَر مُحافِظِه کاری
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَأَلِّق
مُتَأَلِّق
دِرَخشان
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَمَلِّق
مُتَمَلِّق
چاپلوس، حَنایی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی