معنی مُتَرَف
مُتَرَف
فروتن، مجلّل
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُتَرَف
مُشتَرَك
مُشتَرَك
مُشتَرِک
دیکشنری عربی به فارسی
مُزَخرَف
مُزَخرَف
نَقش دار، تَزئِین شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مُفتَرَض
مُفتَرَض
قابِلِ فَرض، فَرض مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
مُعتَرِف
مُعتَرِف
کِشیش، اِعتِراف کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
تَرَف
تَرَف
لوکس بودَن، لوکس
دیکشنری عربی به فارسی