معنی مُبتَعِث
مُبتَعِث
آشفته، فرستاده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُبتَعِث
مُبتَهِج
مُبتَهِج
شاداب، شاد
دیکشنری عربی به فارسی
مُبتَكِر
مُبتَكِر
ایجادکُنَندِه، نُوآوَرانِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُبتَسِم
مُبتَسِم
خُوشحال، خَندان، خَنداندَن، خَندِه آوَری، لَبخَندزَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُشتَعِل
مُشتَعِل
مُشتَعِل، سوزاندَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُرتَعِش
مُرتَعِش
لَرزان
دیکشنری عربی به فارسی
مُرتَعِب
مُرتَعِب
وَحشَت زَدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَعِب
مُتَعِب
پُرزَحمَت، خَستِه
دیکشنری عربی به فارسی