معنی مُبَيَّض
مُبَيَّض
سفید شده، پیدایش
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُبَيَّض
مُبَطَّن
مُبَطَّن
فَرش شُدِه، پُر شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَشَّر
مُبَشَّر
کَثیف، مُبَلِّغ، مُرَوِّج
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَسَّط
مُبَسَّط
سادِه شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَذَّر
مُبَذَّر
هَدَر رَفتِه، ضایِع کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَخَّر
مُبَخَّر
بُخارآلود، تَبخِیر شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَيَّر
مُحَيَّر
سَردَرگُم، رازآلود
دیکشنری عربی به فارسی
مُزَيَّن
مُزَيَّن
چاپ دار، تَزئِین شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مُزَيَّف
مُزَيَّف
ساختِگی، جَعلی
دیکشنری عربی به فارسی
مُفَوَّض
مُفَوَّض
کُمیسِر
دیکشنری عربی به فارسی