جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مُبَالغ

مبالغ

مبالغ
مبلغ ها، اندازه ها و مقادیری از پول، حد رسیدن ها، جای رسیدن ها، حد و نهایت چیزها، جمعِ واژۀ مبلغ
مبالغ
فرهنگ فارسی عمید

مبالغ

مبالغ
تمام رسنده در کار. (آنندراج). ساعی و جاهد و رنجبر. و هر آنکه در کاری افراط کند و مبالغه نماید. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مبالغ

مبالغ
جَمعِ واژۀ مبلغ. به محاورۀ فارسی مال راگویند. (آنندراج). وجوه. پولها. (فرهنگ فارسی معین). مبلغها و زرهای بسیار. (ناظم الاطباء) :
تا به چهل سال که بالغ شود
خرج سفرهاش مبالغ شود.
نظامی.
، جَمعِ واژۀ مبلغ. بسیار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مقدارها. (فرهنگ فارسی معین) : و هم در لحظه دو هزار پری را اسیر کردند و مبالغی ویرانی بکردند. (اسکندرنامه نسخۀ خطی سعید نفیسی). وزیر گفت ای پادشاه در آنجا مبالغی بستانهای خوش و آبهای روان پدید آمده است. (جوامعالحکایات). در استماع کلمات آن فرستادگان مبالغ تحامل ایشان را تحمل فرماید. (المعجم چ دانشگاه ص 16). و نهان و آشکارا خود را به بلاد مسلمانان می افکندند خصوصاً از قهستان که مبالغی خلق جلا کردند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا