معنی مَوثُوق
مَوثُوق
مورد اعتماد، قابل اعتماد، اعتمادآور
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَوثُوق
مَوهُوب
مَوهُوب
بااِستِعداد
دیکشنری عربی به فارسی
مَوقُوع
مَوقُوع
اِمضا شُدِه، اِمضا کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
مَوقُوت
مَوقُوت
مُوَقَّت، زَمان بَندی، مُوَقَّتی
دیکشنری عربی به فارسی
مَوعُود
مَوعُود
وَعدِه دادِه شُدِه، قُول دادِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَوجُود
مَوجُود
مُوجود
دیکشنری عربی به فارسی
مَنطُوق
مَنطُوق
تَلَفُّظ شُدِه، صُحبَت کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
مَبثُور
مَبثُور
پَراکَندِه، تاوَل زَدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَشقُوق
مَشقُوق
تَرَک خُوردِه، شِکاف
دیکشنری عربی به فارسی
مَرمُوق
مَرمُوق
بُزُرگوَار، مُعتَبَر
دیکشنری عربی به فارسی