ترجمه مَنطِق به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَنطِق
منطوق
- منطوق
- سخن گفتار، مغز سخن نطق کرده شده گفته شده، ظاهر هر سخن مقابل مفهوم
فرهنگ لغت هوشیار
منطبق
- منطبق
- پسچاک بر هم نهاده برابر بر هم نهاده شونده بر روی هم نهاده، مطابق برابر
فرهنگ لغت هوشیار