معنی مَنطُوق
مَنطُوق
تلفّظ شده، صحبت کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَنطُوق
مَوثُوق
مَوثُوق
مُورِدِ اِعتِماد، قابِلِ اِعتِماد، اِعتِمادآوَر
دیکشنری عربی به فارسی
مَنقُوض
مَنقُوض
مُنقَضی شُدِه، لَغو شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مَنظُوم
مَنظُوم
ماژولار، سازماندِهی شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مَنصُوح
مَنصُوح
مَطلوب، صادِقانِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَنحُوت
مَنحُوت
مُجَسَّم، کَندِه کاری شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَحطُوم
مَحطُوم
شِکَستِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَشقُوق
مَشقُوق
تَرَک خُوردِه، شِکاف
دیکشنری عربی به فارسی
مَسطُوح
مَسطُوح
بَیضَوی، تَخت
دیکشنری عربی به فارسی
مَرمُوق
مَرمُوق
بُزُرگوَار، مُعتَبَر
دیکشنری عربی به فارسی