معنی مَمَاسّ
مَمَاسّ
مماس، یک مماس
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَمَاسّ
حَمَاس
حَمَاس
هَیَجان، تَحریک، شور و شُوق
دیکشنری عربی به فارسی