معنی مَلَأَ
مَلَأَ
پر کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَلَأَ
مَلَكَ
مَلَكَ
مالِک بودَن، پادِشاه، دارا بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَلَغَ
بَلَغَ
بِه اَوج رِسیدَن، رِسید، رِسیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَلَعَ
بَلَعَ
بَلعیدَن، قورت دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَدَأَ
بَدَأَ
شُروع کَردَن، او شُروع کَرد، آغاز کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَلَمَ
حَلَمَ
رُویابافی کَردَن، رُؤیا
دیکشنری عربی به فارسی
حَلَقَ
حَلَقَ
حَلقِه زَدَن، اِصلاح، اِصلاح کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَلَفَ
حَلَفَ
قَسَم خُوردَن، قَسَم خُورد
دیکشنری عربی به فارسی
خَلَقَ
خَلَقَ
ایجاد کَردَن، ایجاد کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
خَلَطَ
خَلَطَ
آمادِه کَردَن، مَخلوط کَردَن، آشُفتِه کَردَن، تَرکیب کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی