معنی مَكوَن
مَكوَن
مادّه اصلی، جزء
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَكوَن
شَكوَى
شَكوَى
شِکوِه و شِکایَت، شِکایَت
دیکشنری عربی به فارسی
مَكَّنَ
مَكَّنَ
تَوانا کَردَن، فَعّال شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مَكَان
مَكَان
مَکان، مَحَل
دیکشنری عربی به فارسی
مَخزَن
مَخزَن
مَخزَن، فُروشگاه
دیکشنری عربی به فارسی
مَحزَن
مَحزَن
قابِل تَأسُف، غَمگین
دیکشنری عربی به فارسی
مَسكَن
مَسكَن
خوٰابگاه، اِقامَتگاه، مَسکَن
دیکشنری عربی به فارسی
مَروَم
مَروَم
مَنفی، کُمیساریا
دیکشنری عربی به فارسی
مَروَع
مَروَع
وَحشَتناک، تِکان دَهَندِه
دیکشنری عربی به فارسی