معنی مَكَان
مَكَان
مکان، محل
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَكَان
أَمَان
أَمَان
اَمنیَّت، ایمِنی
دیکشنری عربی به فارسی
بَيَان
بَيَان
بَیان، بَیانیِه
دیکشنری عربی به فارسی
ذَكَاء
ذَكَاء
تیزبینی، هوش، هوشمَندی، زیرَکی، زِرَنگی، هوشیاری
دیکشنری عربی به فارسی
ضَمَان
ضَمَان
ضِمانَت نامِه، یِک تَضمین
دیکشنری عربی به فارسی
مَلَاء
مَلَاء
پَری، یِک بَرگِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَكوَن
مَكوَن
مادِّه اَصلی، جُزء
دیکشنری عربی به فارسی
مَكَّار
مَكَّار
مَکّار، حیلِه گَری، فَریب کار، حیلِه گَر
دیکشنری عربی به فارسی
مَعَاق
مَعَاق
فَلَج شُدِه، مَعلول
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَان
مُدَان
مَحکوم، مَحکوم شُد
دیکشنری عربی به فارسی