معنی مَفجِع
مَفجِع
کر کننده، دلخراش
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَفجِع
مَرجِع
مَرجِع
مَرجَع
دیکشنری عربی به فارسی
رَاجِع
رَاجِع
بازگَشتی، بَرگَشت
دیکشنری عربی به فارسی
مَوقِع
مَوقِع
مُوقِعِیَت، مَکان
دیکشنری عربی به فارسی
مَفجُوع
مَفجُوع
دِل شِکَستِه، مُضطَرِب
دیکشنری عربی به فارسی
مَانِع
مَانِع
بازدارَندِه، مَن مُشکِلی نَدارَم
دیکشنری عربی به فارسی
مَاجِن
مَاجِن
خودسِتا، دیوانِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَشرِع
مَشرِع
قانون گُذار
دیکشنری عربی به فارسی
متفجع
متفجع
دردمند از سختی و بلا، مصیبت زده
فرهنگ فارسی عمید
متفجع
متفجع
رنجور رنج کشنده دردمند شونده از سختی و اندوه
فرهنگ لغت هوشیار