معنی مَفَطَّط
مَفَطَّط
لکّه دار، از شیر گرفته شد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَفَطَّط
مُخَطَّط
مُخَطَّط
طَرح وار، یِک طَرح، خُلاصِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَحَطَّة
مَحَطَّة
ایستگاه
دیکشنری عربی به فارسی
مَخطَّط
مَخطَّط
بَرنامِه ریزی شُدِه، یِک طَرح
دیکشنری عربی به فارسی