معنی مَشرِع
مَشرِع
قانون گذار
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَشرِع
مَشروع
مَشروع
مَشروع، آغاز کُنید
دیکشنری اردو به فارسی
بَارِع
بَارِع
چابُک، شوخ، ماهِر، مُبتَکِرانِه
دیکشنری عربی به فارسی
تَشرِيع
تَشرِيع
رَسمی سازی، قانون گُذاری، قانونی سازی، قانونی شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
مَوقِع
مَوقِع
مُوقِعِیَت، مَکان
دیکشنری عربی به فارسی
مَكرِي
مَكرِي
مَکّارانِه، حیلِه گَری
دیکشنری عربی به فارسی
مَفجِع
مَفجِع
کَر کُنَندِه، دِلخَراش
دیکشنری عربی به فارسی
مَعرِض
مَعرِض
جَشن، نَمایِشگاه
دیکشنری عربی به فارسی
مُشرِق
مُشرِق
دِرَخشان، رُوشَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُشرِف
مُشرِف
سَرپَرَست، ناظِر
دیکشنری عربی به فارسی