معنی مَروَم
مَروَم
منفی، کمیساریا
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَروَم
مَروَع
مَروَع
وَحشَتناک، تِکان دَهَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
ثَروَة
ثَروَة
ثَروَت
دیکشنری عربی به فارسی
مَكوَن
مَكوَن
مادِّه اَصلی، جُزء
دیکشنری عربی به فارسی
مَرهَق
مَرهَق
بی حال، خَستِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَرعَب
مَرعَب
وَحشَت اَنگِیز، وَحشَتناک
دیکشنری عربی به فارسی
مَرصَد
مَرصَد
رَصَدخانِه
دیکشنری عربی به فارسی
محروم
محروم
بی بهره
فرهنگ واژه فارسی سره
محروم
محروم
ناامید، بی بهره، بی نصیب
فرهنگ فارسی عمید
محروم
محروم
باز داشته شده، بی نصیب
فرهنگ لغت هوشیار