معنی مَركُوز
مَركُوز
متمرکز، متمرکز شده است
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَركُوز
مَرمُوز
مَرمُوز
رَمزگُذاری شُدِه، نَمادین
دیکشنری عربی به فارسی
مَكرُوه
مَكرُوه
نِفرَت اَنگیز، مَنفور، مَکروه، بَدپَسَندیده، مُورِدِ تَنَفُّر
دیکشنری عربی به فارسی
مَكرُوم
مَكرُوم
پاداش دَهَندِه، مُفتَخِر شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مَحجُوز
مَحجُوز
مَحدود، رِزرو شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مَشكُوك
مَشكُوك
مَشکوک
دیکشنری عربی به فارسی
مَرمُوق
مَرمُوق
بُزُرگوَار، مُعتَبَر
دیکشنری عربی به فارسی
مَرفُوف
مَرفُوف
پَرِّه دار، مَطرَح شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مَرفُوع
مَرفُوع
مَرفوع، مَطرَح شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مَرغُوب
مَرغُوب
مَطلوب
دیکشنری عربی به فارسی