معنی مَركَزِيَّة
مَركَزِيَّة
مرکزیت، مرکزی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَركَزِيَّة
مَركَزِيًّا
مَركَزِيًّا
خُودمِحوَرانِه، بِه صورَتِ مَرکَزی
دیکشنری عربی به فارسی
مَركَزِيّ
مَركَزِيّ
مَرکَزی
دیکشنری عربی به فارسی