معنی مَرَاعِيّ
مَرَاعِيّ
چهارخانه، گردباد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَرَاعِيّ
حَرَارِيّ
حَرَارِيّ
گَرمایی، حَرارَتی
دیکشنری عربی به فارسی
جَمَاعِيّ
جَمَاعِيّ
هَمخوانانِه، جَمعی، اِجتِماعی
دیکشنری عربی به فارسی
مَكَانِيّ
مَكَانِيّ
فَضایی
دیکشنری عربی به فارسی
زِرَاعِيّ
زِرَاعِيّ
کِشاوَرزی
دیکشنری عربی به فارسی
سَمَاعِيّ
سَمَاعِيّ
آوایی، شِنَوایی
دیکشنری عربی به فارسی
مَجَازِيّ
مَجَازِيّ
مَجازی، اِستِعاری
دیکشنری عربی به فارسی
مَسَائِيّ
مَسَائِيّ
عَصرگاهی، عَصر
دیکشنری عربی به فارسی
مَسَامِيّ
مَسَامِيّ
نُفُوذپَذِیر، مُتِخَلخِل
دیکشنری عربی به فارسی
مَرَضِيّ
مَرَضِيّ
مَرَضی، پاتُولُوژیک، رَوانی پَریشانی
دیکشنری عربی به فارسی