معنی مَحسُوب
مَحسُوب
محاسبه شده، محاسبه شده است
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَحسُوب
مَحسُوس
مَحسُوس
کِلیشِه ای، مَحسوس
دیکشنری عربی به فارسی
مَحسُود
مَحسُود
قابِلِ حِسادَت، حَسادَت کَرد، بَدشانس
دیکشنری عربی به فارسی
مَحجُوب
مَحجُوب
مَخفی، مَسدود شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مَحبُوب
مَحبُوب
عَزیز، دوست داشتَنی، مَحبوب، مَحَبَّت اَنگیز
دیکشنری عربی به فارسی
مَهسُوس
مَهسُوس
فِشُردِه، تَصاحُب شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مَوهُوب
مَوهُوب
بااِستِعداد
دیکشنری عربی به فارسی
مَكسُور
مَكسُور
شِکَستِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَكتُوب
مَكتُوب
نِوِشتِه شُدِه، نِوِشتِه شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مَقسُوم
مَقسُوم
تَقسیم شُدِه، تَقسیم کَرد
دیکشنری عربی به فارسی