معنی مَتَرَدِّد
مَتَرَدِّد
مرموز، مردّد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَتَرَدِّد
مُتَرَدِّد
مُتَرَدِّد
شَخص مُرَدَّد، مُرَدَّد، لَرزان
دیکشنری عربی به فارسی
مَتَأَكِّد
مَتَأَكِّد
مُطمَئِن
دیکشنری عربی به فارسی