معنی مَتَحَدِّيّ
مَتَحَدِّيّ
چالش خورده، سرکش
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَتَحَدِّيّ
تَحَدِّيّ
تَحَدِّيّ
چالِش بَراَنگیز، چالِش
دیکشنری عربی به فارسی