معنی مَتَجَمِّع
مَتَجَمِّع
گره دار، مونتاژ شد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَتَجَمِّع
مُتَجَمِّد
مُتَجَمِّد
غَمگین، مُنجَمِد
دیکشنری عربی به فارسی