معنی مَبعُود
مَبعُود
بیگانه وار، دور
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَبعُود
مَوعُود
مَوعُود
وَعدِه دادِه شُدِه، قُول دادِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَبعُوث
مَبعُوث
آشُفتِه، فِرِستادِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَوجُود
مَوجُود
مُوجود
دیکشنری عربی به فارسی
مَلعُون
مَلعُون
مَلعون، نِفرین شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَكبُود
مَكبُود
بُزُرگ شُدِه، سیب
دیکشنری عربی به فارسی
مَقصُود
مَقصُود
مَقصَد، دَر نَظَر گِرِفتِه شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مَفقُود
مَفقُود
بی اِعتِبار، گُم شُدِه، بَدبَخت
دیکشنری عربی به فارسی
مَفرُود
مَفرُود
آهار، قَطع شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَعقُود
مَعقُود
مُغزپیچ، گِرِه خُوردِه
دیکشنری عربی به فارسی