معنی مَأوًى
مَأوًى
محلّ اقامت، پناهگاه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَأوًى
مَعنًى
مَعنًى
مَعنی
دیکشنری عربی به فارسی