معنی كُرَوِيًّا
كُرَوِيًّا
به طور کروی، به صورت کروی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با كُرَوِيًّا
لُغَوِيًّا
لُغَوِيًّا
اَز نَظَرِ زَبانی
دیکشنری عربی به فارسی