معنی كَلِيلُ
كَلِيلُ
کند، صریح
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با كَلِيلُ
يَزِيلُ
يَزِيلُ
حَراج کَردَن، حَذف مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَحِيلُ
يَحِيلُ
اِرجاع دادَن، غِیرِ مُمکِن اَست
دیکشنری عربی به فارسی
دَلِيل
دَلِيل
دایِرِه مَعارِف، راهنَمای، مَدرَک، راهنَما، نِشانِه، اِثباتی
دیکشنری عربی به فارسی
جَلِيل
جَلِيل
بِسیار مُهِمّ، عالی، عَظیم
دیکشنری عربی به فارسی
كَفِيل
كَفِيل
ضامِن، حامی
دیکشنری عربی به فارسی
قَلِيل
قَلِيل
اَندَک، کَمی، کَم، حَدِّاَقَلّ، ناکافی
دیکشنری عربی به فارسی