معنی قُبح
قُبح
بدبختی، زشتی، زشت رویی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با قُبح
قبح
قبح
زشتی، زشت بودن، بدگلی
فرهنگ فارسی عمید
قبح
قبح
زشت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
قبح
قبح
زشتی، زشت بودن
فرهنگ فارسی معین
قبح
قبح
زشتی. ضد حسن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
قبح
قبح
بدی، زشتی، شناعت، قباحت
متضاد: حسن
فرهنگ واژه مترادف متضاد