جدول جو
جدول جو

معنی قَطَعَ

قَطَعَ
برش کردن، بریدن، هک کردن، اعتراض کردن، اظهار نظر کردن، قطع کردن، کوتاه کردن، کندن
دیکشنری عربی به فارسی