معنی قَصَّ
قَصَّ
برش زدن، او گفت، بریدن، برش کردن، حذف کردن، تراشیدن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با قَصَّ
رَصَّ
رَصَّ
پُشتِه کَردَن، پُشتِه، کاشی گُذاشتَن
دیکشنری عربی به فارسی
قَلَّ
قَلَّ
کاهِش دادَن، بِگو
دیکشنری عربی به فارسی