ترجمه قَشَرَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با قَشَرَ
حَشَرَ
- حَشَرَ
- دَستِه بَندی کَردَن، او جَمع شُد، چَپاندَن، گِرِفتار کَردَن، بِه صورَت مُثَلَّثی پُر کَردَن، بَستِه بَندی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
نَشَرَ
- نَشَرَ
- اِستِقرار دادَن، بَرایِ اِنتِشار، تَکثِیر کَردَن، تَبلِیغ کَردَن، اِنتِشار دادَن، اَرِّه کَردَن، گُستَرِش دادَن
دیکشنری عربی به فارسی