معنی فَلَكِيّ
فَلَكِيّ
فیزیک دان نجومی، نجومی، ستاره شناسی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با فَلَكِيّ
مَلَكِيّ
مَلَكِيّ
فِرِشتِه وار، سَلطَنَتی، شَاهانِه، مُجَلَّل
دیکشنری عربی به فارسی
بَلَدِيّ
بَلَدِيّ
شَهری، کِشوَر مَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَرَكِيّ
حَرَكِيّ
حَرَکَتی، جُنبِشی
دیکشنری عربی به فارسی
مَلِكِيّ
مَلِكِيّ
مَلَکِه خوَاه، سَلطَنَتی، شَاهانِه
دیکشنری عربی به فارسی
شَبَكِيّ
شَبَكِيّ
توری، مُشَبَّک
دیکشنری عربی به فارسی
فَلسَفِيّ
فَلسَفِيّ
فَلسَفی
دیکشنری عربی به فارسی
فَلَكِيًّا
فَلَكِيًّا
بِه طُورِ نُجومی، اَز نَظَرِ نُجومی
دیکشنری عربی به فارسی
مَلَكِي
مَلَكِي
شَاهانِه، سَلطَنَتی
دیکشنری عربی به فارسی