معنی فَطَمَ
فَطَمَ
از شیر دور کردن، از شیر گرفتن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با فَطَمَ
حَطَمَ
حَطَمَ
شِکَستَن، او شِکَست
دیکشنری عربی به فارسی
لَطَمَ
لَطَمَ
سیلی زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی
فَطَرَ
فَطَرَ
صُبحانه خُوردَن، قارچ
دیکشنری عربی به فارسی
بَطَلَ
بَطَلَ
باطِل کَردَن، قَهرِمان
دیکشنری عربی به فارسی
بَسَمَ
بَسَمَ
لَبخَندیدَن، دَر یِک لَبخَند
دیکشنری عربی به فارسی
حَلَمَ
حَلَمَ
رُویابافی کَردَن، رُؤیا
دیکشنری عربی به فارسی
حَكَمَ
حَكَمَ
قِضاوَت کَردَن، حُکومَت کَردَن، مَحکوم کَردَن، حُکم دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَطَّمَ
حَطَّمَ
ویران کَردَن، او شِکَست
دیکشنری عربی به فارسی
حَرَمَ
حَرَمَ
بی کَس کَردَن، مَمنوع، مَحروم کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی