معنی فَصَلَ فَصَلَ جدا کردن، فصل، ریز ریز کردن، مرحله بندی کردن، تعطیل کردن، تقسیم کردن جُدا کَردَن، فَصل، ریز ریز کَردَن، مَرحَلِه بَندی کَردَن، تَعطیل کَردَن، تَقسیم کَردَن دیکشنری عربی به فارسی