جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فَسَحَ

فَتَحَ

فَتَحَ
فُرصَت دادَن، بَرایِ باز کَردَن، فَتح کَردَن، باز کَردَن، باز کَردَن قُفل، باز کَردَن رول ها
دیکشنری عربی به فارسی

فَسَدَ

فَسَدَ
بی نَظمی ایجاد کَردَن، آشُفتِگی، آلودِه کَردَن، بِه هَم ریختَن، گَندیدَن، خَراب کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی