معنی فَجَاعَة
فَجَاعَة
زشت نامی، قحطی، شنیعیت
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با فَجَاعَة
شَجَاعَة
شَجَاعَة
بی تَرسی، شُجاعَت، بی باکی، دَلیر بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
مَجَاعَة
مَجَاعَة
قَحطی
دیکشنری عربی به فارسی
فَظَاعَة
فَظَاعَة
بی نَظمی، قَسَاوَت، وَحشَتناکی، رُسوایی
دیکشنری عربی به فارسی
بَشَاعَة
بَشَاعَة
وَحشی گَری، زِشتی
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَاعَة
بَرَاعَة
زِبَردَستی، زیرَکی، مَهارَت، ذِکاوَت، دِرَخشَندِگی، چابُکی
دیکشنری عربی به فارسی
جَمَاعَة
جَمَاعَة
مُؤمِنان، گُروه، طَرَفداران، جَمعِیَت، جامِعِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَنَاعَة
مَنَاعَة
ایمِنی، مَصونیَّت
دیکشنری عربی به فارسی
رَجَاحَة
رَجَاحَة
اَدَب مَردانِه، تاب
دیکشنری عربی به فارسی
قَنَاعَة
قَنَاعَة
رِضایَت، مَحکومِیَت، اِدراک
دیکشنری عربی به فارسی