معنی فَتِيّ
فَتِيّ
پسری، پسر، پسرانه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با فَتِيّ
فَمِيّ
فَمِيّ
دَهانی، شَفاهی
دیکشنری عربی به فارسی
بَهِيّ
بَهِيّ
دِرَخشان، زَرق و بَرق دار
دیکشنری عربی به فارسی
آَلِيّ
آَلِيّ
اَبزاری، بِه
دیکشنری عربی به فارسی
بَحتِيّ
بَحتِيّ
بومی، صِرفاً
دیکشنری عربی به فارسی
حَتمِيّ
حَتمِيّ
حَتمی، اِجتِناب ناپَذیر
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيّ
خَفِيّ
پِنهانی، پِنهان شُدِه اَست، فَریبَندِه، مَخفی، دَغَلکارانِه
دیکشنری عربی به فارسی
ذَكِيّ
ذَكِيّ
باهوش، خُوشمَزِه، هوشمَند، زیرَک، زِرَنگ
دیکشنری عربی به فارسی
ذَاتِيّ
ذَاتِيّ
ذاتی، خُود
دیکشنری عربی به فارسی
تَحتِيّ
تَحتِيّ
ناخُودآگاه، راهزَنی، زیرزَمینی، راهنَماها
دیکشنری عربی به فارسی