معنی فَاكِهَة
فَاكِهَة
میوه داری، میوه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با فَاكِهَة
ذَاكِرَة
ذَاكِرَة
بِه یاد ماندَنی، حافِظِه
دیکشنری عربی به فارسی
فَائِدَة
فَائِدَة
مُفید بودَن، مَنفَعَت، سودمَندی
دیکشنری عربی به فارسی
فَارِغَة
فَارِغَة
باروَری، خالی
دیکشنری عربی به فارسی