معنی فَاضِح
فَاضِح
فضیحت آمیز، آشکار، رسوایی آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با فَاضِح
فَاضِل
فَاضِل
با فَضیلَت
دیکشنری عربی به فارسی
فَاتِح
فَاتِح
فَتح گَر، نور، فاتِح
دیکشنری عربی به فارسی
وَاضِح
وَاضِح
مُشَخَّص، رُوشَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَاضِر
حَاضِر
هَمِه جا حاضِر، حاضِر
دیکشنری عربی به فارسی
خَاضِع
خَاضِع
مُطیع، مَوضوع، تَسلِیم شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
جَارِح
جَارِح
زَخم زَنَندِه، آزاردَهَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
صَارِح
صَارِح
بی پَردِه، صادِقانِه
دیکشنری عربی به فارسی
صَادِح
صَادِح
بازتابی، صادِقانِه، زَنگ دار، بُلَند
دیکشنری عربی به فارسی
طَامِح
طَامِح
آرِزو کُنَندِه، مُشتاق
دیکشنری عربی به فارسی