جدول جو
جدول جو

معنی فَاضَ

فَاضَ
آشفتگی ایجاد کردن، سرریز شد، سرریز شدن، ترشّح کردن، سیلاب آوردن، نفوذ کردن
دیکشنری عربی به فارسی