معنی فَارّ
فَارّ
فرّار، موش
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با فَارّ
حَارّ
حَارّ
شورانگیز، داغ، تُند، پُرشور
دیکشنری عربی به فارسی
ضَارّ
ضَارّ
زیان آوَر، مُضِرّ
دیکشنری عربی به فارسی
فَارَّ
فَارَّ
فَرار کَردَن، موش
دیکشنری عربی به فارسی